نام پدر:
مراد علی
سال تولد:
1305
محل تولد:
کاریزک از توابع نیشابور
نماینده استان:
خراسان شمالی
نام مهمترین اساتید درس خارج:
آقایان میلانى؛ میرزا جواد تهرانى
نام مهمترین آثار علمى:
دروس القائى اساتید فقه و اصول و فلسفه و عرفان
فعالیتهاى علمى:
تحقیق؛ تدریس؛ سخنرانى
مسئولیت قبلى:
نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره 2و 3
پست الكترونیكی:
mehman-navaz@majleskhobregan.com
اینجانب در سال 1305شمسی در روستای «كاریزك كال» نیشابور در خانوادهای كشاورز چشم به جهان گشودم.
پدرم اندكی زمین داشت كه با كار بر روی آن، زندگىاش را اداره میكرد. چند رأس گوسفند نیز داشت كه سهمی در تأمین معاش ما داشت. او از نظر مالی ضعیف، ولی از نظر موقعیّت اجتماعی مورد احترام مردم روستا بود. سواد خواندن ونوشتن نداشت؛ امّا در رفع مشكلات و حلّ اختلافات مردم نقش بسیار مؤثّری داشت. به روحانيّت بسيار علاقه مند بود و ميزباني و اكرام روحانيوني را كه به روستا مىآمدند، بر عهده داشت. به همین دلیل، همیشه آرزو داشت مرا به حوزه بفرستد تا بتواند خادمی به اسلام و جامعه اسلامی تقدیم كند؛ ولی افسوس كه عمر او كفاف نداد تا تحقّق آرزویش را شاهد باشد.
مادرم خانهدار و مددكارِ پدرم در امور كشاورزی بود. آنان بسیار بخشنده بودند و از باغ انگور خود، برای آنان كه از داشتن باغ و امكان تهیّه میوه محروم بودند، به رسم وظیفه، سبدهای انگور می دادند.
قبل از رسیدن به سن بلوغ، خواندن و نوشتن را در مكتب خانه روستا از ملاّ یی كه پدرم به آن روستا آورده بود، آموختم. آن زمان در روستاها مدرسه دولتی وجود نداشت و بسیاری از مردم از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند. پس از فراگیریِ خواندن و نوشتن، به تحصیل علوم دینی علاقهمند شدم؛ امّا هیچ گونه زمینه مساعدی برای تحصیل در نیشابور وجود نداشت تا این كه حاج شیخ محمد حسین از نجف اشرف به نیشابور آمد و مدرسه گلشن را كه در زمان شاه در اختیار آموزش و پرورش بود، احیا نمود.
در آن زمان كه از وجود با بركت پدر محروم شده بودم، به لطف همّت برادرم، در شمار نخستین طلاّ ب مدرسه علمیّه گلشن در آمدم. در آنجا زير نظر حاج آقا نجفى، بنیان گذار مدرسه علمیّه گلشن، گام نخست را در فراگیری دانش حوزوی برداشتم.
سپس به مشهد مقدّس رفتم تا مراحل بالاتر حوزوی را طی كنم؛ زیرا حوزه مشهد ازبزرگان و عالمان وارسته و مدرّسان بینظیری برخوردار بود و من از فرصت فراهم آمده، بهترین استفاده را بردم
منبع : دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری
اساتید من در مشهد عبارت بودند از: حجج الاسلام و آیات عظام ادیب نیشابوری (در صرف، نحو، معانى، بیان و بدیع)، حاج سیّد مدرّسی (در اصول و فقه)، حاج شیخ هاشم قزوینی (در سطوح عالی)، سيّد محمد هادي ميلانى، حاجميرزا جواد تهرانى، و حاج آقا مروارید (در خارج فقه و اصول) و مرحوم شیخ كاظمدامغانى.
فلسفه و عرفان را از محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا تهرانی فرا گرفتم و به دلیل توجّه وی به این جانب، افتخار همكاری در گردآوری كتاب عارف وصوفی چه میگویند ـ از آثار ارزشمند ایشان ـ نصیبم شد.
جلسه درس فقیه وارسته و عالم عارف، مرحوم حاج آقا مجتبی قزوینی از دیگر منابع فیض بخشی بود كه از آن بهره مند شدم.
در این ایّام، توفیقی دست داد تا از نعمت وجود دوستانی گران مایه بهرهمند شوم كه عبارتاند از: آقايان حاج علي مروى، حاج شیخ ابوالقاسم صرّافزاده، حاج شیخ عبدالجواد غرویان، امام جمعه نيشابور و عضو مجلس خبرگان رهبرى، حاج علی اكبر علی زاده، امام جماعت حرم مطهّر حضرت امام(ره)، حاج مسلم حائرى، شیخ غلامرضا رادمرد، حاج آقا عطايى، امام جمعه طرقبه و آيه اللّه معصومى، امام جمعه تربت حيدريه و عضو مجلس خبرگان رهبرى.
گرچه از محضر بسياري از اساتید بزرگوار بهره بردم، ولی آنچه در شكل گیری علمی و اخلاقی من تأثیر عمدهای داشت، استاد حاج میرزا جواد آقای تهرانی بود. او از مصادیق «من یذكركم اللّه رؤیته» به شمار مىرفت و دیدن ايشان مرا به خدا توجّه مىداد. گفتارش در قلبم نقش ميبست و اخلاق و رفتارش به شدّت مرا تحت تأثير قرار مىداد. تواضع فوقالعادّهاش حیرتانگيز بود و نسبت به دنيا و موقعيّتهاي دنيوي بىاعتنا و زهد را پیشه خود كرده بود. او دایمالحضور بود و همواره خودرا در محضرخداوند متعال مىدید.به منظور آشنایی با روح توكّل و وثوق ایشان به خداوند، خاطره ای از او نقل میكنم: در آن زمان طلاّ ب، در تنگنای مالی و معیشتی به سر میبردند. من نیز این گونه بودم و پس از ازدواج مشكلاتم، بیشترشد.
منبع : دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری
اساتید من در مشهد عبارت بودند از: حجج الاسلام و آیات عظام ادیب نیشابوری (در صرف، نحو، معانى، بیان و بدیع)، حاج سیّد مدرّسی (در اصول و فقه)، حاج شیخ هاشم قزوینی (در سطوح عالی)، سيّد محمد هادي ميلانى، حاجميرزا جواد تهرانى، و حاج آقا مروارید (در خارج فقه و اصول) و مرحوم شیخ كاظمدامغانى.
فلسفه و عرفان را از محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا تهرانی فرا گرفتم و به دلیل توجّه وی به این جانب، افتخار همكاری در گردآوری كتاب عارف وصوفی چه میگویند ـ از آثار ارزشمند ایشان ـ نصیبم شد.
جلسه درس فقیه وارسته و عالم عارف، مرحوم حاج آقا مجتبی قزوینی از دیگر منابع فیض بخشی بود كه از آن بهره مند شدم.
در این ایّام، توفیقی دست داد تا از نعمت وجود دوستانی گران مایه بهرهمند شوم كه عبارتاند از: آقايان حاج علي مروى، حاج شیخ ابوالقاسم صرّافزاده، حاج شیخ عبدالجواد غرویان، امام جمعه نيشابور و عضو مجلس خبرگان رهبرى، حاج علی اكبر علی زاده، امام جماعت حرم مطهّر حضرت امام(ره)، حاج مسلم حائرى، شیخ غلامرضا رادمرد، حاج آقا عطايى، امام جمعه طرقبه و آيه اللّه معصومى، امام جمعه تربت حيدريه و عضو مجلس خبرگان رهبرى.
گرچه از محضر بسياري از اساتید بزرگوار بهره بردم، ولی آنچه در شكل گیری علمی و اخلاقی من تأثیر عمدهای داشت، استاد حاج میرزا جواد آقای تهرانی بود. او از مصادیق «من یذكركم اللّه رؤیته» به شمار مىرفت و دیدن ايشان مرا به خدا توجّه مىداد. گفتارش در قلبم نقش ميبست و اخلاق و رفتارش به شدّت مرا تحت تأثير قرار مىداد. تواضع فوقالعادّهاش حیرتانگيز بود و نسبت به دنيا و موقعيّتهاي دنيوي بىاعتنا و زهد را پیشه خود كرده بود. او دایمالحضور بود و همواره خودرا در محضرخداوند متعال مىدید.به منظور آشنایی با روح توكّل و وثوق ایشان به خداوند، خاطره ای از او نقل میكنم: در آن زمان طلاّ ب، در تنگنای مالی و معیشتی به سر میبردند. من نیز این گونه بودم و پس از ازدواج مشكلاتم، بیشترشد.
منبع : دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری
نام پدر:
مراد علی
سال تولد:
1305
محل تولد:
کاریزک از توابع نیشابور
نماینده استان:
خراسان شمالی
نام مهمترین اساتید درس خارج:
آقایان میلانى؛ میرزا جواد تهرانى
نام مهمترین آثار علمى:
دروس القائى اساتید فقه و اصول و فلسفه و عرفان
فعالیتهاى علمى:
تحقیق؛ تدریس؛ سخنرانى
مسئولیت قبلى:
نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره 2و 3
پست الكترونیكی:
mehman-navaz@majleskhobregan.com
اینجانب در سال 1305شمسی در روستای «كاریزك كال» نیشابور در خانوادهای كشاورز چشم به جهان گشودم.
پدرم اندكی زمین داشت كه با كار بر روی آن، زندگىاش را اداره میكرد. چند رأس گوسفند نیز داشت كه سهمی در تأمین معاش ما داشت. او از نظر مالی ضعیف، ولی از نظر موقعیّت اجتماعی مورد احترام مردم روستا بود. سواد خواندن ونوشتن نداشت؛ امّا در رفع مشكلات و حلّ اختلافات مردم نقش بسیار مؤثّری داشت. به روحانيّت بسيار علاقه مند بود و ميزباني و اكرام روحانيوني را كه به روستا مىآمدند، بر عهده داشت. به همین دلیل، همیشه آرزو داشت مرا به حوزه بفرستد تا بتواند خادمی به اسلام و جامعه اسلامی تقدیم كند؛ ولی افسوس كه عمر او كفاف نداد تا تحقّق آرزویش را شاهد باشد.
مادرم خانهدار و مددكارِ پدرم در امور كشاورزی بود. آنان بسیار بخشنده بودند و از باغ انگور خود، برای آنان كه از داشتن باغ و امكان تهیّه میوه محروم بودند، به رسم وظیفه، سبدهای انگور می دادند.
قبل از رسیدن به سن بلوغ، خواندن و نوشتن را در مكتب خانه روستا از ملاّ یی كه پدرم به آن روستا آورده بود، آموختم. آن زمان در روستاها مدرسه دولتی وجود نداشت و بسیاری از مردم از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند. پس از فراگیریِ خواندن و نوشتن، به تحصیل علوم دینی علاقهمند شدم؛ امّا هیچ گونه زمینه مساعدی برای تحصیل در نیشابور وجود نداشت تا این كه حاج شیخ محمد حسین از نجف اشرف به نیشابور آمد و مدرسه گلشن را كه در زمان شاه در اختیار آموزش و پرورش بود، احیا نمود.
در آن زمان كه از وجود با بركت پدر محروم شده بودم، به لطف همّت برادرم، در شمار نخستین طلاّ ب مدرسه علمیّه گلشن در آمدم. در آنجا زير نظر حاج آقا نجفى، بنیان گذار مدرسه علمیّه گلشن، گام نخست را در فراگیری دانش حوزوی برداشتم.
سپس به مشهد مقدّس رفتم تا مراحل بالاتر حوزوی را طی كنم؛ زیرا حوزه مشهد ازبزرگان و عالمان وارسته و مدرّسان بینظیری برخوردار بود و من از فرصت فراهم آمده، بهترین استفاده را بردم
منبع : دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری
درباره این سایت